مرورگر شما قابلیت پخش آنلاین را ندارد، جهت استفاده از پخش آنلاین پیشنهاد میکنیم از مرورگر پیشرفته تری استفاده کنید.
برای مثال : Mozilla FireFox یا Google Chrome

دانلود آهنگ جدید

نیوشا - ღ مـــــدارِ بیــــ قراریــــ ღ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Me Rewind Links Home Beatrice
2.
جمعه 93/4/6 # 5:56 عصر

خدا خیر بدهد این کفش های بندی را 

که رفتنت را 

دقیقه ای حتی، 

به تعویق می اندازند … 

                      


وقتی میگی:"ازت متنـــفرم"و 

اون در جواب لبخند میزنه 

و میگه" ولی من عـــاشقتم"

یعنی فهمیده داری عین چی دروغ میگی....%E3%81%88%E3%82%93%E3%81%B4%E3%81%A4_m.G

 

              

فکرشو بکن

ی روزی توی خیابون داری راه میری

دستت توی دستاش

بچه تون توی بغلش

و اوناییم ک تو رو میبینن،میگن:

إإإإإإ...اینا بالاخره ازدواج کردن

                  


میخواهم فقط باشی همین !

و من حس امنیت حضورت را به رخ تمام تاریکی ها بکشم . .

                   

 بعضیا کلا یهویی هستن 

یهوویی میان 

یهوویی میرن 

یهوویی یه جای گنده تو زندگیت میگیرن یه جوری که اصن از فکرت نمیرن 

میگم دیگه کلا یهوویی هستن !!!!

 


نیوشا # نظر
تومور2 - علیرضا آذر
چهارشنبه 93/3/28 # 7:28 عصر
زندگی یک چمدان است که می آوریش
 
بار و بندیل سبک می کنی و می بریش

خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم

دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم

گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم

به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم

گاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که منم

قرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منم

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش

هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش

قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم

طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم

مثل سیگار،خطرناک ترین دودم باش

شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش

مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن

هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن

مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز

مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز

من خرابم بنشین،زحمت آوار نکش

نفست باز گرفت،این همه سیگار نکش

آن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند، منم

آنقدر داغ به جانم ،که دماوند منم

توله گرگی ،که در اندیشه ی شریانِ منی

کاسه خونی،جگری سوخته مهمان منی

چَشم بادام،دهان پسته،زبان شیر و شکر

جام معجونِ مجسم شده این گرگ پدر

تا مرا می نگرد قافیه را می بازم

... بازی منتهی العافیه را می بازم

سیبِ سیب است تَن انگیزه ی هر آه منم

رطب عرشِ نخیل او قدِ کوتاه منم

ماده آهوی چمن،هوبره ی سینه بلور

قاب قوسِین دهن، شاپریه قلعه ی دور

مظهر جانِ پلنگم که به ماهی بندم

و به جز ماه دل از عالم و آدم کندم

ماهِ بیرون زده از کنگره ی پیرهنم

نکند خیز برم پنجه به خالی بزنم

خنده های نمکینت،تب دریاچه ی قم

بغض هایت رقمی سردتر از قرنِ اتم

مویِ بَرهم زده ات،جنگل انبوه از دود

و دو آتشکده در پیرهنت پنهان بود

قصه های کهن از چشم تو آغاز شدند

شاعران با لب تو قافیه پرداز شدند

هر پسربچه که راهش به خیابان تو خورد

یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُرد

من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم

و از آن روز که در بندِ توام آزادم

چشممان خورد به هم،صاعقه زد پلکم سوخت

نیزه ای جمجمه ام را به گلوبند تو دوخت

سَرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسید

سرطانی شدم و مرگ لبم را بوسید

دوزخِ نی شدم و شعله دواندم به تنت

شعله پوشیدم و مشغولِ پدر سوختنت

به خودم آمدم انگار تویی در من بود

این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود

پیش چشم همه از خویش یَلی ساخته ام

پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام

ناگهان دشنه به پشت آمد و تا بیخ نشست

ماه من روی گرفت و سر مریخ نشست

آس ِ در مشتِ مرا لاشخوران قاپ زدند

کرکسان قاعده را از همه بهتر بلدند

چایِ داغی که دلم بود به دستت دادم

آنقدر سرد شدم،از دهنت افتادم

و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد

و زمان چَنبره زد کار به دستم بدهد

تو نباشی من از آینده ی خود پیرترم

از خر زخمیِ ابلیس زمین گیر ترم

تو نباشی من از اعماق غرورم دورم

زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم

تو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم

شاید آخر سر ِ پاییز توافق کردیم

هر کسی شعله شد و داغ به جانم زد و رفت

من تو را دو... دهنه روی دهانم زد و رفت

همه شهر مهیاست مبادا که تو را

آتش معرکه بالاست مبادا که تو را

این جماعت همه گرگند مبادا که تو را

پی یک شام بزرگند مبادا که تو را

دانه و دام زیاد است مبادا که تو را

مرد بد نام زیاد است مبادا که تو را

پشت دیوار نشسته اند مبادا که تو را

نا نجیبان همه هستند مبادا که تو را

تا مبادا که تورا باز مبادا که تو را

پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را

دل به دریا زده ای پهنه سراب است نه

برف و کولاک زده راه خراب است نرو

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم

با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم

بی تو پتیاره ی پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند

بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست

گل تو باشی من مفلوک دو مشتم خالیست

بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست

و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست

پسری خیر ندیدهَ م که دگر شک دارم

بعد از این هم به دعاهای پدر شک دارم

می پرم ،دلهره کافیست خدایا تو ببخش

... خودکشی دست خودم نیست، خدایا تو ببخش



نیوشا # نظر
همه چیز به نگاه تو بر میگرده..
دوشنبه 93/1/18 # 8:37 عصر

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود 

با خودش گفت: هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! و موهاشو بافت و روز خوبی داشت 


فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود 


هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم! این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت! 


پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود 


اوکی امروز دم اسبی میبندم! همین کار رو کرد و خیلی بهش میو…مد 
??? ????????

روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!! 
%E3%81%8B%E3%82%8F%E3%81%84%E3%81%84_m.G

فریاد زد: ایول!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم! 
%E3%81%88%E3%82%93%E3%81%B4%E3%81%A4_m.G
. 
 همه چیز به نگاه تو بر میگرده..
Deco-mail pictograms (no title)

 

 


نیوشا # نظر
تولــــــ ــــــد سلطــــــ ـــــــان احساس
پنج شنبه 92/12/29 # 2:54 عصر

تـولــــــ  ــــــدت مـبـارک سـلـطــــــ  ـــــــان احـسـاس ??? ????????

 

کسی که با ترانه هاش مفهوم واقعی احساس رو بهم یاد داد


کسی که با ترانه هاش زندگی رو برام شیرین کرد .... 


31 سالگیت مبارک سلطان احساس ... 

بــــــــــــــــــــــابکــــــــــــــــ جهــــــــــــــــانبخشـــــــــــــــــ???? ????????
 



نیوشا # نظر
دخترک
پنج شنبه 92/12/8 # 7:23 عصر

دخترک زیبا بود اسیر پدری عیاش ک در آمدش فروش شبانه دخترش بود!

دخترک روزی گریان از منزل پدر نزد حاکم پناه برد گرفت و قصه ی خود بازگو کرد

حاکم دختر را نزد زاهد شهر امانت سپرد ک در امان باشد اما زاهد هم همان شب اول...

نیمه شب دختر برهنه ب جنگل گریخت و چهار پسر مست او را اطراف کلبه یافتند

و پرسیدند با این وضع در این سرما اینجا چ میکنی؟

دختر از ترس جانش قصه اش را بازگو کرد و گفت بی پناه مانده ام

پسرها با کمی مکث به او گفتند تو برو در منزل ما بخواب

دختر ترسان از اینکه با این چهار پسر مست تا صبح چگونه بگذراند خوابش برد

صبح که بیدار شد دید پسرها بیرون از کلبه از سرما مرده اند

بازگشت و بر دروازه  شهر داد زد:

از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد...

 

 

 


نیوشا # نظر
1.
دوشنبه 92/10/23 # 9:54 صبح

 

زندگـــی همینــــه 

انتظـــار یه آغـــوش بی منـــت 

یـــه بوســـه بی عـــادت 

یــه دوســـتت دارم بی علـــت 

بـــاور کــــن 

زندگــــی همیــن دوســـت داشتنهـــای ســاده ســـت !??? ????????



موافقیـــــــد ؟Deco-mail pictograms (no title)









          

 

        

 

موهــــاتو عروســــکی ببند

پیرهــــن خال خالــــی بپوش

جورابایِ تـــــا به تا

چایــــی با طعمِــــ توت فرنگـــــی درست کُــــن

شیرینــــی درست کُــــن

... منتظر بشیــــن تا بیاد

درو باز نکــــن بزار خودش کلیــــد بنــــدازه و درو باز کنــــه

می دونی کــــه خستس

اما تا تورو مــــی بینه چشماش چهارتا می شــــه

نمی دونه بخنده یا حرف بزنه

اما تو اصلا بهــــش فرصتِ حرف زدن نــــده

بدو بغلـــــش کُن??? ????????

یه خستــــه نباشید بگــــو

دستشو بگیــــر بشونش رو مبـــــل

براش چایی با شیرینـــــی بیار

اونم همونجـــــور مات و مبهوت فقـــط خودتـــو کاراتو نگــــاه کنهــــ

یه عالــــمه حرف داشته باشـــه اما فقــــط با یه لبخــــند

بگــــه :

خنگـــــی دیگه خنگـــــــ ! %E3%81%88%E3%82%93%E3%81%B4%E3%81%A4_m.G

 

                  

 

 

من نه موهامو بلوند میکنم ...

نه پاشنه 15 سانتی پام میکنم ...

نه ساعت 12 شب باهات میام بیرون ...

نه میام مهمونی،نه لب به مشروب و سیگار میزنم ...

نه عزیزم، من نیستم ...

من موهام مشکیه ...

تیپم سادست ...

اخلاقم اینه ...

کفشامم همه اسپرت!

ساعت 9 شب هم باید خونه باشم!

من اینم...!!!

سلامتی همه دخترای ساده

 

%E3%82%86%E3%82%8B%E3%82%AD%E3%83%A3%E3%

 

         

 

 

خیلی ازیـــــــــــــخ کردن های ما ازســـــــــــــرما نیســـــــــــــت… 
لحـــــــــــــن بعضــــــــــــــیها 
زمســــــــــــتونیـــــــــــه …

 

            

 

 

مـن یکــ | دخــتـَـرَم | 
از جنس شآدی 
پُر از عشـق 
پُر از غـرور 
مـن یکــ | دخــتـَـرَم | 
از جنــس مهربانـی 
پـُر از زیبایـی 
لَبریـــــز از خــوشـحــالی 
مَـن یکــ | دخــتـَـرَم | 
بــہ دخــتـــر بودنـَـم | میبالَــم | 

 

                  

 

حواسم را 
جمع که می کنم 
می شود یکدسته گل 
برای تو ! 



                    

یه دوشِ آبِ گــــرم … 
یه لباسِ راحـــــت … 
یه چـــای تازه دم … 
یه موسیـــقی ملایــــم … 
به درک که خیـــلی از مشــــکلات حل نمیشه…..
 

 

 

                   

به بالشی که زیر سرمون میذاریم میشه دروغ گفت؟
چی بگیم؟بگیم خواب بودیم و خواب بد دیدیم؟
خر که نیس!بالشه! می فهمه!
نه بالش جان دلم براش تنگ شده

                  

            

 

چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی 
یکی که بهش اعتماد داری 
بهت اعتماد داره 
از دلتنگی هاش برات میگه 
از دلتنگی هات براش میگی 
آروم میشه 
آروم میشی 
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه 
??? ????????

          

 

هر حادثه ای که حادثه نیست!!!!

حادثه یعنی ….

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

آمدن " تـــــــ♥ـــــو

 


                


دخترکم هیچگاه برای شروعی دوباره دیر نیست.. 

اشتباه که کردی برخیز… اشکالی ندارد… 

بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند…. 

خوب باش ولی سعی نکن این را به دیگران بغهمانی 

این روزها زیاد میشنوی هوا دو نفره است!!!! 

به درک که دو نفره است! تنها قدم زدن دنیای دیگری دارد… 

گریه کرده ای؟؟ 

رنج کشیده ای؟؟ 

سرت کلاه رفت؟؟ 

عیبی ندارد…. 

نگذار تکرار شود…. 

گاهی تکرار یک درد دردناک تر است!! 

دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ… 

احساس تو با ارزش است خرج هر کسی نکن.. 

زیرا تو لایق بهترینی… Deco-mail pictograms (no title)

 

 

               

 

هیس…

حواس تنهایی ام را

با خاطرات

باتو بودن

پرت کرده ام…بگو کسی حرفی نزند…

بگذار لحظه ای ارام بگیرم




حس قشنگیه 
یکی نگرانت باشه… 
یکی بترسه از اینکه یه روز از دستت بده… 
سعی کنه ناراحتت نکنه… 
حس قشنگیه 
وقتی ازش جدا میشی اس ام اس بده: 
عزیز دلم رسید؟؟؟ 
قشنگه:یهوبغلت کنه. 
یهو توی جمع در گوشت بگه :دوستت دارم" 
بگه حواسم بهت هست… 
حس قشنگیه ازت حمایت کنه… 
…..آره….. 
دوست داشتن همیشه زیباست…

 


نیوشا # نظر
قهوه نمکی!
سه شنبه 92/10/3 # 4:9 عصر

او دختر رو توی یک مهمونی ملاقات کرد. خیلی برجسته بود، خیلی از پسرها دنبالش بودند؛ اما خودش خیلی ساده بود و هیچکس بهش توجه نمی‌کرد.

آخر مهمانی، دختر را به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش را قبول کرد.

در یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی‌تر از آن بود که چیزی بگوید، دختر احساس راحتی نداشت و با خودش فکر می‌کرد: “خواهش می‌کنم اجازه بده برم خونه…”

یکدفعه پسر پیش‌خدمت را صدا کرد: “میشه لطفا یک کم نمک برام بیاری؟ می‌خوام بریزم تو قهوه‌ام!”
همه بهش خیره شدند، خیلی عجیبه…! چهره‌اش قرمز شد اما اون نمک رو ریخت توی قهوه‌اش و اونو سرکشید. دختر با کنجکاوی پرسید: “چرا این کار رو می‌کنی؟”

پسر پاسخ داد: “وقتی پسر بچه کوچیکی بودم، نزدیک دریا زندگی می‌کردم، بازی تو دریا رو دوست داشتم، می‌تونستم مزه دریا رو بچشم مثل مزه قهوه نمکی!
حالا هر وقت قهوه نمکی می‌خورم به یاد بچگی‌ام می‌افتم، یاد زادگاهم، برای شهرمون خیلی دلم تنگ شده، برای والدینم که هنوز اونجا زندگی می‌کنند.”

همین‌طور صحبت می‌کرد، اشک از گونه‌هایش سرازیر شد. دختر شدیداً تحت تاثیر قرار گرفت، یک احساس واقعی از ته قلبش، مردی که می‌تونه دلتنگیش رو به زبون بیاره، اون باید مردی باشه که عاشق خونوادشه، هم و غمش خونوادشه و نسبت به خونوادش مسئولیت پذیره… بعد دختر شروع به صحبت کرد، در مورد زادگاه دورش، بچگیش و خانواده‌اش.
مکالمه خوبی بود، شروع خوبی هم بود. آنها ادامه دادند و قرار گذاشتن…

دختر متوجه شد در واقع اون مردیه که تمام انتظاراتش رو برآورده می‌کنه: خوش قلبه، خونگرمه و دقیق. اون اینقدر خوبه که مدام دلش براش تنگ میشه!

ممنون از قهوه نمکی…! بعد قصه مثل تمام داستان‌های عشقی زیبا شد، پرنسس با پرنس ازدواج کرد و با هم در کمال خوشبختی زندگی می‌کردند… هر وقت می‌خواست قهوه برایش درست کند یک مقدار نمک هم داخلش می‌ریخت، چون می‌دانست که با اینکار لذت می‌برد.

بعد از چهل سال مرد در گذشت و یک نامه برای زن گذاشت: “عزیزترینم، لطفا منو ببخش، بزرگترین دروغ زندگی‌ام رو ببخش. این تنها دروغی بود که به تو گفتم: “قهوه نمکی!” یادت میاد اولین قرارمون رو؟ من اون موقع خیلی استرس داشتم، در واقع یه کم شکر می‌خواستم، اما هول کردم و گفتم نمک!
برام سخت بود حرفم رو عوض کنم بنابراین ادامه دادم. هرگز فکر نمی‌کردم این شروع ارتباطمون باشه! خیلی وقت‌ها تلاش کردم تا حقیقت رو بهت بگم، اما ترسیدم، چون بهت قول داده بودم که به هیچ وجه بهت دروغ نگم… حال من دارم می‌میرم و دیگه نمی‌ترسم که واقعیت رو بهت بگم، من قهوه نمکی رو دوست ندارم، چون خیلی بدمزه است… اما من در تمام زندگیم قهوه نمکی خوردم! چون تو رو شناختم، هرگز برای چیزی تاسف نمی‌خورم چون این کار رو برای تو کردم… تو رو داشتن بزرگترین خوشبختی زندگی منه… اگر یک بار دیگر بتونم زندگی کنم هنوز می‌خوام با تو آشنا بشم و تو رو برای کل زندگی‌ام داشته باشم حتی اگه مجبور باشم دوباره قهوه نمکی بخورم!”

اشک‌هایش کل نامه را خیس کرد…
یک روز، یه نفر از او پرسید: “مزه قهوه نمکی چطور است؟”  او جواب داد: “خیلی شیرین!”??? ????????



 


نیوشا # نظر
مداد سفید…
شنبه 92/9/16 # 6:54 عصر

همه مداد‌رنگی‌ها مشغول بودند…

به جز مداد سفید!

هیچ کسی به او کاری نمی‌داد…

همه می‌گفتند: “تو به هیچ دردی نمی‌خوری!!!”

یک شب که مداد‌رنگی‌ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند، مداد سفید تا صبح کار کرد…

ماه کشید،

      مهتاب کشید،

                 و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک‌تر شد…

صبح توی جعبه‌ی مداد‌رنگی‌ دیگر مداد سفیدی نبود!

جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد…

          هیاهوها گاهی گیج می‌کند آدم را…

          آنقدر که فکر می‌کنی شاید واقعا خبری در این شلوغی‌ها هست!

          گاهی هم شاید خودت را انداخته باشی وسط شلوغی‌ها و دیده باشی واقعا خوب نیست.

          گاهی هم شاید به جایگاه کسی در همان هیاهوها و رنگ‌ها حسرت خورده باشی.

          در آن وقت‌ها تو همان مداد سفیدی…

          در این دنیا به جای آنکه جای دیگران را بگیری، بگرد و جای خودت را پیدا کن!

          وقتی دیگران در هیاهوی کارهایشان مشغولند، تو بگرد و کار خودت را پیدا کن!

          ماه بکش!

                  مهتاب بکش!

                            ستاره بکش!

                                          زیبا بکش…

                           





نیوشا # نظر
کم کم یاد خواهی گرفت !!!
دوشنبه 92/7/22 # 10:5 عصر

کم کم یاد خواهی گرفت !!! 

تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست 

و زنجیر کردن یک روح را 

اینکه عشق تکیه کردن نیست … 

و رفاقت، اطمینان خاطر 

و یاد می‌گیری که حرفها قرارداد نیستند 

و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند 

کم کم یاد می گیری 

که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند 

اگر زیاد آفتاب بگیری 

باید باغ ِ خودت را پرورش دهی 

به جای اینکه منتظر کسی باشی 

تا برایت گل بیاورد …… 

یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی 

که محکم باشی پای هر خداحافظی !! 

یاد می گیری که خیلی می ارزی ………………




 


نیوشا # نظر
تو با چشم هایت چکار می کنی؟
شنبه 92/7/13 # 7:44 عصر



تو با چشم هایت چکار می کنی؟

با آن دو دریچه ی رویایی

چه شوقی...

به جانم می ریزی

که از این فاصله

جهانم روشن می شود؟

صدایت چه معجزه ای دارد

که هزار سمفونیِ خوش الحان

محوِ تنها یک سلامت

سکوت می شوند؟

آن دست ها

با چه گِلی سرشته شده اند

که تمام دردهای تنِ آدمی را

به تاراج می برند؟

لبخندت به کدام آینه همانند است

که هر بار می خندی

خودم را...

اینهمه خوشبخت می بینم؟

می خواهی دوستم داشته باشی؟

باید فکر کنم!

باید فکر کنم...

کجا بندگی را تمام کردم

که خدا به خاطرم

از خیرِ با تو بودن گذشت؟


امیر ساقریچی

 



نیوشا # نظر








About

نیوشا
اینقدر الکی خندیدم که وقتی ناراحتم کسی جدیم نمیگیره ... _________________

Archive

آذر 92
مهر 92
شهریور 92
مرداد 92
تیر 92
دی 92
اسفند 92
خرداد 93
فروردین 93
تیر 93
Rewind

Links
EMOZIONANTE
خورشید تابنده عشق
در انتظار آفتاب
کلبه عاشقان
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
من وآینده من
فرزانگان امیدوار
###@وطنم جزین@###
لیلای بی مجنون
برادرم ... جایت همیشه سبز ...
جاده صدایم کن...
عکس و مطلب جالب و خنده دار
بی نشانه
alone
رایان چوب
پارمیدای عاشق
دلبری
جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
عصر پادشاهان
ir-software
شقایقهای کالپوش
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
فتوبلاگ حسین کارگر
بلوچستان
دخترک خنده رو :)
هم نفس
محفل آشنایان((IMAN))
««««« شب های تهران »»»»»
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
هفت خط
طب سنتی@
اکبر پایندان
پژواک
geleh.....
یا د د اشت ها ی شخصی خو د م .
****شهرستان بجنورد****
دختران حوا
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
اوقات فراقت / فراغت یک دانش آموز
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
دلدارا
جوک بی ادبی
آقاشیر
اتشنشانی بنادر کشور
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
من بی تو باز هم منم ...
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
تنهایی
نمایندگی دوربین های مداربسته
@@@فردوس@@@
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
تنهایی......!!!!!!
کلبهء ابابیل
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
عشق مشعلدار
تنهای93

کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
سکوتی پرازصدا
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
ashegh
.: شهر عشق :.
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
88783
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
پیامنمای جامع
پوست مو زیبایی zibaroo زیبارویان پارسی
تنهای تنها
ܓღ فـــرقــ بــیــنـــ عـشــقــ و دوسـت داشــتــنــ
ایران اسلامی
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــیـ بهـ ناچار
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
جـــــــــــــــــــــــــذاب
نرگس 1
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس های عاشقانه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
nazbano
داریوش آریا
ردِ پای خط خطی های من
علی پیشتاز
تنهاترم
ندای حقوق
عشق بی هدف... ! دیوانگی - عشق واقعی... ! دریافتنی
رها فــشــفــشــه
محمدمبین احسانی نیا
کد تقلب و ترینر بازی ها
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
صادق جان
*bad boy*
دل نوشته
عاشقتم
* لـحـظــــه هــای بــارانی *
صدای عشق
رازهای موفقیت زندگی
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
۞ علایق من ۞
شبستان
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
welcome to my profile
یامهدی
دل نوشته
har an che az del barayad
من و اریکان
دانلود هر چی بخوایی...
به تلخی عسل
(کوروش کبیر)kabir kourosh weblog
(بنفشه ی صحرا)
پا توی کفش شهدا
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
ღ♥ღحرف دلღ♥ღ
روی بال فرشته ها
قرار
ترخون
Manna
جریه سید محمد
بانوی اسمانی
دریایی از غم
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
شمیمــــــ یـــــاس
علمدار بصیر
خاطرات کودکی
کرمان
دلنوشته های من
مبانی اینترنت
اواز قطره
محمد قدرتی
گل یا پوچ2؟
صدای سکوت
یه دختره تنها
پسران علوی - دختران فاطمی
کلبه درویشی من
..::غریبه::..
به نام خدا
نفس
بزرگترین سایت خنده بازار
اصلاحات
عمارمیاندواب
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
جیغ بنفش در ساعت 25
شورای دانش آموزی شهرستان
نت سرای الماس خانلق
hamechi hast
هرکس منتظر است...
جایی برای خنده وشادی و تفریح
سلام محب برمحبان حسین (ع)
profosor
خدا،عشق،خنده
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
خاطره ها
I AM WHAT I AM
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
شکیبا
فقط خدا
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
باور من...!!!
Tarranome Ziba
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
.:مطالب جدید18+ :.
اقیانوس مطلب
متین
دلنوشته ها
Note Heart
M.A.T
زندگی چیه از نظر تو؟
غزلیات محسن نصیری(هامون)
دنیای بارانی
wanted
هر چه می خواهد دل تنگت نگو
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
من و خودم
یه کم فکر کنیم...!
نوشته های یک دختر تنها و ساده و عاشق
بسم الله الرحمن الرحیم
آتیه سازان اهواز
نور غدیر
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
دله داغون...
وبلاگ دختر پسرای باحال ^_^
عشق یعنی ...
شادِ شاد
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
ناگفته های یک انسان
ایرانیان
♥تاریکی♡
چه زود دیر میشه
کنیز مادر
عاشقانه ها
کشکول
ترنم حضور
شعر و شکر ...
همدلی از هم زبانی بهتر است
عشق پاک
قتلیش
باز باران با محرم
نوری چایی_بیجار
دوستانه
xXx عکسدونی xXx
دل نوشته های مائده
« « عاشقی » »
زنگ تفریح
نمی دونم بخدا موندم
نیلوفر مرداب
کشاورزی نوین
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
خنده بازار 3
*آوای سارا2*
مهربانی
بندر میوزیک
my love#me
نقاشی های الیکا یحیایی
pink love
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محسن حیدری
...دیگه حسی نمونده
جدید ترین مطالب
کوچکترین و متنوع ترین فروشگاه اینترنتی
خط خطی های یک دخترروانی...
دردودل
ღஜღمطالب و عکس های جالب و زیبا و دیدنی
سکوت(فریاد)
عشق و تنهایی
شاسوسا
عاشقانه ها
mohammad
خودمو خدا تنها
ermia............
جـــــام غـــــزل
شلوغ پلوغ
عرفان وادب
حدیث بلاگ
نشریه ی دوستی
دل نوشته های یک دیلامی
خیارج سرای من است
allah is the lord of right .he is justic
منتظران مهدی(عج)
shirin
کلبه ی عشق
دل خسته
جک و لطیفه
YAS
هر چه دله تنگت میخواهد بگو . . .
یک عاشقانه ی ساده برای من......
دنیای باران.....
پسر تنها
m.n-koshk
بهنام دانلود
اینجا همه چی در همه
عاشقانه ها
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
mehrabani
یار کارگر
خنده بازار 2
pinkwave
مشق عشق ناز
دنیافقط یاس
دخت خورشید
باشگاه پرواز

سکوت پرسروصدا
خورشیدها
•.♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥.•
کردان KORDAN
به رنگ ابی
من و تو...ما
سه ثانیه سکوت
بیخیال همه حتی زندگیم
من میگم ک تو بشنوی....
khoshbakhti
بمب خنده
عمو همه چی دان
فرهنگی
عاشقانه های دنیای ما
آشنایی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
دلو بزن به دریا
غمگین
ღღدخــــتــــــرصــــورتـــــیღღ

قالب